لیلی مریض بود،
دوای درد او شیر تازه بود.
مجنون برای لیلی شیر تازه ای آماده کرد اما شیر را در ظرفی بسیار زیبا برای معشوقه ی خود تزئین کرد و برایش برد.
لیلی با دیدن مجنون ظرف رو از دست مجنون گرفت و با عصبانیت به زمین زد و ظرف شکست!!
مجنون بسیار خوشحال شد و رقصان برای تهیه ظرف دیگری بازگشت،
در راه ریش سفید محل از مجنون پرسید ، چرا زندگی خود را صرف کسی می کنی که هیچ علاقه ای به تو نداره و از تو متنفره؟
مجنون جواب داد :


 اگـر بر من نبودش هیـــچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی ؟
 
 

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها